نمیدونی زانیار خسروی
تموم شبای تنهاییمو
به جای تو با ما حرف میزنم
بگو امشب تو از راه میرسی
نمیذاری بغضمو بشکنم
نمیذاری تا این همه اشک یه روز
تو تنهاییام منو غرق کنن
به دنیای من یه رنگ شاد بزن
تا این روزا با هم یه کم فرق کنن
نمیدونی شاید که وابسته تم
نمیدونی شاید که دیر میرسی
نمیدونی اینجا یکی چشم به راه ست
داره میمیره از دلواپسی
همیشه سهمم از انتظار
یه بغض ترک خورده و خیسه
همون لحظه ای که قراره بیای
همیشه ساعتم وایمیسه
هنوز تو قلبم یه شمع روشنه
تا باور کنم که تو میرسی
بازم ساعتُ عقب میکشم
باید صبر کنم تا تو برسی
نمیدونی شاید که وابسته تم
نمیدونی شاید که دیر میرسی
نمیدونی اینجا یکی چشم به راه ست
داره میمیره از دلواپسی