Tag Archives: متن آهنگ

متن ترانه حامد همایون به نام البرز دور تو میگردم از تو زیباتر نیست زندگی با تو خوش است از تو گیرا تر نیست در سرت اقیانوس عشق جریان دارد در دلت یک دنیا ابر باران دارد شانه ات البرز است گیوسانت چالوس خواب دیدم رفتی بی تو خوابم کابوس …

متن ترانه مصطفی پاشایی به نام دل دل زدی زیر حرفات مگه نگفته بودی نمیزارم دیگه تنهات یهو چی شد عوض شد همه چی قربون چشمات قربون چشمات یه شب زیر بارون یادته خیس شدیم دوتاییمون درد و دلامون تا خود صبح کشید خاطره شد نم نم بارون

متن ترانه رستاک به نام تلفات میشه امشب با هم بریم بیرون میشه این قصه رو شروع کنیم میشه به جای آسمون امشب از دل سینما طلوع کنیم وقتی تو عکس تار می افتی بغض وقتی صداتو میپوشه

متن ترانه رضا صادقی به نام عشق وقتایی هست که تو بدجور دلت تنگ میشه ظاهرا خوبی ولی توی دلت آتیشه وقتی بارون میزنه تحملت کم میشه یعنی بدجوری دلت دست یکی افتاده خاطراتش که تموم روزتو پر کرده وقتی دوس داری فقط هرجور شده برگرده سهم تو از اون …

متن ترانه ایمان فلاح به نام اخم یکی قبلا به من لبخند میزد حالا اینجا نشسته اخم کرده یه جوری ساکشو بسته که انگار میخواد هیچوقت به خونه برنگرده داره چک میکنه تا مطمئن شه که هر چیزی رو که میخواست برده

متن ترانه امیر عظیمی به نام مجمع الناز تهران شده دارالمجانینت من لا اُبالی میشوم بی تو توصیف احوالم که ممکن نیست گاهاً چه حالی میشوم بی تو لیلای بی احساسِ بی وجدان یک شهر را ویرانه میخواهی عقل از سَر دنیای من بُردی یک شهر را دیوانه میخواهی

متن ترانه وصال به نام بی معرفت درگیرمو بازم، دیوونه میشم با عطری که پیچیده تو اینجا بعد تو حس میکنم سردم، از تو ترک خوردم دیگه مثل قبلا نمیشم بعد تو آروم میشینم تنها توی ایوون، دلگیرتر میشه غروب و نم نم بارون از وقتی که رفتی هر روز …

متن ترانه پیام رشیدی به نام تنهاتر هر جا برم خاطره هات اونجاست چقدر دیوونگی زیباست چقدر عشق تو چشام پیداس این شهر منو با عشقت میشناسه ببین کی رو تو حساسه دلم درگیر احساسه تنها تر از تنها منم خسته از این دنیا منم

متن ترانه هادی سپاسی به نام نم بارون یه روزیم به کوچه ی ما بارون میزنه یکی هم از عشق ما به خیابون میزنه آره خوشبختی رو بخودم نزدیک میبینم تو خیالم جدیدن من کنارش میشینم نم بارون و قدم زدن با اون و تن خیس خیابونو چه خوبه حالم …

  متن ترانه محسن بوستان به نام سایه در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی …