خودم خواستم با تمام وجود
با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم
روی دوش دلم تا ابد میکشانم
خودم خواستم با تمام وجود
با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم
روی دوش دلم تا ابد میکشانم
چنان شاخه ی خشک روی درخت
میان زمین و هوا مانده ام
برای تو که سال ها رفته ای
چگونه بگویم چرا مانده ام
چگونه بگویم چرا عاشقم
مرا عشق راه فریبی شده
چگونه تو را میپرستم
هنوز عجب روزگار غریبی شده
خودم خواستم با تمام وجود
با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم
روی دوش دلم تا ابد میکشانم
خودم خواستم با تمام وجود
با تویی که نبود عاشقانه بمانم
من این عشق را با همین کوه غم
روی دوش دلم تا ابد میکشانم