سپیدار مانی رهنما
ته چشمات یه جایی بود که آدم قلبشو میباخت
سکوتت بی تفاوت بود و چشمات کارمو میساخت
ته چشمات یه چیزی بود شبیه حس تنهایی
گناه و جرم من اینه تو تو بی اندازه زیبایی
ترکت کنم بگیره گریه ت کز کنی کنار دیوار
بشکنی اما نترسی از سقوط یک سپیدار
ترکت کنم بگیره گریه ت کز کنی کنار دیوار
بشکنی اما نترسی از سقوط یک سپیدار
تماشا کن منو حالا نگو من رو نمیشناسی
به من لبخند نزن بی رحم برو خودخواه احساسی
واسه جبران تنهاییت میخوام تنهای تنها شم
تو هم دستامو خالی کن بذار از گریه دریا شم
ترکت کنم بگیره گریه ت کز کنی کنار دیوار
بشکنی اما نترسی از سقوط یک سپیدار
ترکت کنم بگیره گریه ت کز کنی کنار دیوار
بشکنی اما نترسی از سقوط یک سپیدار