بررسی یک ادعا: یوتوب به دنبال حضور در ایران با پذیرش همه شروط؟
مذاکرههای پشت پرده در دنیای سیاست و اقتصاد همواره در جریان هستند؛ چه به نتیجه برسند و چه نرسند، چه ما از آنها آگاه شویم و چه نشویم. اما اینبار پای یکی از بزرگترین پلتفرمهای جهان به میان آمده است و گفته میشود یوتوب با بیش از ۱.۸ میلیارد کاربر، به حضور در بازار ایران علاقه نشان داده و تمایل داشته با قبول شروطی که از سوی کشور ما مشخص میشوند، در بازار ایران حاضر باشد. بیایید از زوایای مختلف این ادعا را بررسی کنیم.
گزارش: یوتوب به دنبال ایران
به گزارش تابناک، یوتوب با تماس یک طرف ایرانی که به نظر میرسد یک شرکت اینترنتی در داخل کشورمان بوده (احتمالا دیتاسنتر) به بازار ایران علاقمند شده و پذیرفته تا استانداردهای قانونی و همچنین استانداردهای فرهنگی و اخلاقی ایران را بپذیرد. چنین پذیرشی به معنای آن بوده که با آی.پی ایران، بعضی از ویدیوها برای کاربر ایرانی پخش نشود.
مسئولین ایرانی اما به موضوع خروج ارز در قالب پهنای باند توجه میکنند و سپس گفته میشود که یوتوب حتی مایل بوده سرورهایش را در یک شرکت ایرانی قرار دهد تا این مشکل نیز حل شود. اما این اتفاق در نهایت رخ نمیدهد. چرا؟
تابناک، بدون ذکر نام مسئولان مینویسد: «برخی مسئولین با رفع محدودیت از این سرویس مخالفت کردهاند؛ مسئولینی که از قضا شعار شفافیت میدهند اما وقتی منافعشان در کف یک مجموعه بومی مشابه یوتوب باشد، با رفع فیلتر این سرویس بین الملل مخالفت میکنند.»
آمارها دروغ نمیگویند
شاید این چندمین باری باشد که میشنوید یک سرویس خارجی برای بقا یا حضور در کشورمان، با مسئولین مذاکره میکند؛ مذاکراتی که البته قرار است پشت درهای بسته باقی بماند اما معمولاً پس از چند سال فاش میشوند.
بزرگترین نمونه این مذاکرات، سفر «پاول دورف» مدیرعامل تلگرام به ایران است. این سفر در زمان وزارت «محمود واعظی»، وزیر ارتباطات دولت یازدهم انجام شد و تلگرام با دولت ایران توافقات خاصی داشت که هنوز هم جزییات کاملاً روشنی از آن در دست نیست و برخی عقیده دارند فیلتر این پیام رسان در اردیبهشت ماه، به دلیل عبور از خط قرمزهایی بود که مدیرعامل پیشتر قول عدم عبور از آنها را داده بود.
اینجا باید توجه کرد که توافقات دولت یازدهم با تلگرام -دستکم بر اساس اطلاعاتی که وجود دارد- در سال ۹۴ انجام شده است. تلگرام در سال ۹۴، ۲۰۰ میلیون کاربر نداشت و به عنوان یک پیامرسان کوچک در سطح جهان، به چنین توافقاتی نیاز شدید داشت تا بتواند رشد کند.
اینبار اما صحبت از یکی از بزرگترین پلتفرمهای جهان با سابقهای بیشتر از ۱۳ سال فعالیت است؛ پلتفرمی که بر اساس گزارشها بیشتر از ۱.۸ میلیارد کاربر دارد و روزانه ۵ میلیارد ویدیو در آن دیده میشود. این البته به معنای آن نیست که یوتوب علاقهای به بازار ایران ندارد. یوتوب، گوگل و شرکت مادر آنها «آلفابت»، با وجود داشتن چندین پلتفرم که کاربران آنها از مرز میلیارد گذشته، هنوز تشنه کاربر جدید هستند.
حقیقت این است که نه تنها یوتوب، بلکه همه شرکتهای فعال حوزه تکنولوژی -آمریکایی و غیرآمریکایی- به بازار ایران و ۶۰ میلیون کاربر آنلاینی که هنوز تجربه کاملی از خدمات الکترونیکی نداشتهاند، علاقه دارند. اما بعید به نظر میرسد یوتوب با این حجم از کاربر، زیر بار پذیرش شروط خاصی برای به دست آوردن ۶۰ میلیون کاربر جدید رفته باشد.
درآمد گوگل از سه سرویس جستجو، اندروید و یوتوب در سه ماه دوم سال ۲۰۱۸ معادل ۲۶ میلیارد دلار بوده است. پس از به خاطر سپردن این رقم، به این نکته هم توجه کنید که علت وجود یوتوب، اول نمایش تبلیغات است نه صرفاً خدمت به خلق.
مشخصاً حضور یوتوب در ایران، هزینههای جانبی این شرکت را افزایش میدهد در حالی که بعید است بتواند تبلیغاتی را برای کاربران ایرانی به نمایش بکشد و کسب درآمد کند. مشکل، از تحریمهای آمریکا سرچشمه میگیرد و این شرکت حق چنین فعالیت درآمدزایی را نخواهد داشت. در نتیجه، از بیرون ایران، تبلیغدهندهای به دلیل تحریمها وجود ندارد که بخواهد خدماتش را به کاربران ایرانی نمایش دهد و از داخل ایران، خود یوتوب به دلیل تحریمها نمیتواند نمایش تبلیغات و کسبدرآمد از شرکای ایرانی را بپذیرد و از گزند جریمههای میلیاردی دولت آمریکا در امان بماند.
اینها طبیعتاً مسائلی هستند که مدیران یوتوب، هرچقدر هم که ایران را دوست داشته باشند، پیش از «پذیرش تمام شروط» در خلوتشان به آنها فکر کردهاند.
انگشت اتهام نامرئی
انگشت اتهامی که در گزارش مورد بحث، بدون ذکر نام به سوی «مسئول علاقمند به شفافسازی» و «مجموعه بومی» کشیده شده بیشتر از هرچیز یادآور شخص «محمدجواد آذری جهرمی» وزیر ارتباطات و «آپارات»، بزرگترین سرویس به اشتراک گذاری ویدیو در ایران است.
در عمل اما داستان به همین سادگی نیست چرا که «اینترنت» در ایران تنها یک متولی یا تصمیمگیرنده ندارد. تجربه نشان داده است که ۸ عضو کمیته فیلترینگ (۶ وزیر و ۲ نماینده مجلس) به رفع فیلتر سرویسی مانند توییتر رضایت میدهند و نامه مینویسند، اما این درخواست رد میشود. از سوی دیگر مرکز ملی فضای مجازی و شورای عالی فضای مجازی تصمیمگیرندههای دیگر این صنعت هستند.
به نشانهها دقت کن
شاید غولهای اینترنتی ایرانی مثل آپارات، دیجیکالا، اسنپ و کافهبازار از حضور رقیب جهانیشان در ایران استقبال نکنند اما آنچه باعث میشود رقبای آنها در ایران نباشند، خود این شرکتها نیستند بلکه نهادهای حاکمیتی مختلف، چنین تصمیمات بزرگی را در سطح کلان میگیرند.
جدا از نهادهایی که به شکل مستقیم برای اینترنت و سرویسهای فعال و غیرفعال تصمیمگیری میکنند، نباید نقش صدا و سیما را نیز در این میان فراموش کرد؛ سازمانی که مدعی اصلی «صوت و تصویر فراگیر» است و تا کنون تلاشهای بسیاری برای به دست گرفتن مدیریت این عرصه داشته. اوایل اردیبهشت ماه بود که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس به دنبال تصویب طرحی بودند که مسئولیت صدور مجوز و تنظیم مقررات صوت و تصویر در فضای مجازی و نظارت بر آن را انحصاراً در اختیار صدا و سیما قرار دهد.
ماده دوم این طرح، مشخصاً فضای مجازی را هدف گرفته بود؛ به این معنا که تمام تولید کنندگان محتوای ویدیویی و صوتی ملزم میشدند تا از صدا و سیما مجوز بگیرند. این طرح البته فعلاً نتیجه نرسیده است اما برای بار چندم، صدا و سیما تلاش کرد تا کنترل فضای مجازی را به این شکل در دست گیرد. با توجه به شناختی که از صدا و سیما و خط قرمزهایش وجود دارد، شاید حضور یوتوب در ایران، در زمانی که این سازمان تلاش میکند برای صوت و تصویر در فضای مجازی تصمیمگیری کند، بیشتر شبیه به یک شوخی باشد.
موضوع و نشانه دیگری که نمیتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد، بسته شدن حسابهای صدا و سیما در یوتوب است. ابتدای شهریور، گوگل ۳۹ حساب کاربری منتسب به ایران را در یوتوب مسدود کرد؛ حسابهایی که گوگل عقیده داشت آنها به شکل پنهان مرتبط با صدا و سیمای ایران (IRIB) بودهاند. این اتفاق واکنش رسمی صدا و سیما و انتشار بیانیه از سوی این سازمان را در پی داشت.
زمانی که تمام این نشانهها را در کنار هم قرار میدهیم، سخت میتوان پذیرفت که یوتوب در تلاش برای حضور در بازار ایران بوده است. یوتوب حتی اگر به بازار ایران علاقه داشته باشد، که دارد، بعید است بخواهد به خاطر آن هزینه کند و شرایط خاص را بپذیرد.